تبلیغات
کاردستی کودکان
آرشیو
آمار و ارقام
آمار مطالب آمار مطالب
کل مطالب کل مطالب : 46
کل نظرات کل نظرات : 9
آمار کاربران آمار کاربران
افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا تعداد اعضا : 1

آمار بازدیدآمار بازدید
بازدید امروز بازدید امروز : 48
بازدید دیروز بازدید دیروز : 12
ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 0
ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 0
بازدید هفته بازدید هفته : 196
بازدید ماه بازدید ماه : 570
بازدید سال بازدید سال : 2,012
بازدید کلی بازدید کلی : 28,683

اطلاعات شما اطلاعات شما
آِ ی پیآِ ی پی : 18.222.164.228
مرورگر مرورگر : Safari 5.1
سیستم عامل سیستم عامل :
نویسندگان
لینک دوستان
امکانات جانبی
.... .....

.....

... ...

کاردستی کودکان
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟
عضويت سريع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
محبوب ترین ها
مطالب پیشنهادی
جدید ترین مطالب
نظرسنجي
نظرتان را درباره سایت ومطالب ارائه شده بدهید؟

تبلیغات متنی

جستجوگر پیشرفته سایت






درسه خوب ، معلم خوب ، والدين خوب



GOOD SCHOOL - GOOD TEACHER - GOOD PARENT

ویژگیهای محیط آموزشی سازنده

منظور از محيط آموزشي سازنده چيست؟

 آيا به راستي اين مهم مي تواند در شكوفايي و رشد استعدادهاي دانش آموزان به اندازه زيادي مؤثر باشد؟ آيا منظور از محيط آموزشي، صرفا فضاي آموزشي است يا گزينه هايي ديگر هم در آن اثر مي گذارد؟ ويگوتسكي يكي از معروف ترين نظريه پردازان رشد شناختي معتقد است: «كنش متقابل ميان يادگيرنده و محيط اجتماعي او اهميت بسزايي دارد.» او بر اين باور بود كه رشد ذهني كودكان، عموما به مردمي كه در دنياي، اطراف آنها زندگي مي كنند، وابسته است و افراد بسياري از انديشه ها، نگرشها و ارزشهاي خود را در تعامل و رابطه متقابل با ديگران ارتقا مي دهند.(۱) بنابراين، چنين به نظر مي رسد كه اگر مطالب درسي در يك محيط فرهنگي و اجتماعي آموزش داده شود، رشد ذهني يادگيرندگان قطعي خواهد بود. به اين روي، مشاركت  اجتماعي يكي از شرايط مهم يادگيري است(۲)هر چند كه داشتن فضاي آموزشي وسيع يك شرط لازم در امر تعليم است، اما به تنهايي كافي نيست، محيط آموزشي هدفمند محيطي است كه فرصت هاي متنوعي را براي تعامل با افكار و آراء گوناگون به وجود مي آورد.جيمز مك دونالد كه انديشه هايش ريشه در نظريات روان شناسان انسان گرا دارد، در دهه ۱۹۸۰ شرايط و كيفيت محيط آموزشي مناسب را چنين شرح مي دهد: «يادگيري بايد در محيطي صورت گيرد كه ارائه كننده فرصت هاي تازه و جديد براي هر دانش آموز باشد، چنين محيطي باعث مي شود تا يادگيرنده خود و محيط اطرافش را با روش خود كشف كند، مسلما چنين شرايطي مي تواند براي معلمان نيز فرصت هايي را بيافريند تا راههاي مختلف برخورد با دانش آموزان را بيابند.»(۳) پيش از مك دونالد نيز، انسان گراياني چون راجرز، بر تأثير نقش سازنده معلم در يادگيري تأكيد داشتند به نظر راجرز معلمان به عنوان حمايت كننده و راهنمايي كننده، مي توانند باعث تسهيل روند يادگيري شوند. در يك محيط آموزشي سازنده معلم با شاگرد همكاري و مشاركت پي گير داشته و گام به گام با دانش آموز پيشرفت مي كند، او با ايجاد حس اعتماد و پذيرش دوجانبه و عاري از سلطه و برتري جويي، انگيزه بيشتري را براي رشد و ارتقاي درسي در يادگيرندگان فراهم مي آورد. در اين شرايط، دانش آموز احساس مي كند كه موجودي شايسته و قابل احترام بوده و مي تواند خود به كاوش، بررسي و پژوهش بپردازد و لذا در مسير تعالي و پيشرفت قرار مي گيرد.(۴) از نگاه راجرز، موردم و ساير روان شناسان انسان گرا، در يك محيط آموزشي فعال و پويا معلمان به جاي طرح درس و استفاده از روش هاي سنتي، مي توانند با تدارك منابع تجربي، عملا دانش آموزان را به جست وجو و كشف پاسخها هدايت كنند، به اين ترتيب يادگيرندگان در عمل، تلخي و شيريني پژوهش و يافتن را تجربه مي كنند. در اين شرايط شاگردان مي  آموزند كه چگونه بياموزند. دريسكول يكي از پيروان اصلي روش شاگرد محوري در سال ۱۹۹۹ معتقد است كه آموزگاران مي توانند از راه درگير كردن يادگيرندگان با تكاليف چالش انگيز و نزديك به موقعيت هاي واقعي شاگردان را متحول سازند و اين بهترين و مناسب ترين فرصت براي آموزگاران است تا نقش سازنده خود را به نحو احسن اجرا كرده و دانش آموزان را در يافتن منابع مورد نياز ياري دهند.(۵) به طور مسلم از طريق ارتقاي كيفيت محيط آموزشي و يا به وجود آوردن نگرش مثبت نسبت به موضوعات درسي و مدرسه مي توان انتظار جامعه اي فعال، سالم و پويا را داشت. در اين ميان برخورد با دانش آموزان به عنوان اشخاصي لايق و محترم نيز بسيار مهم است. اگر با يادگيرندگان به عنوان موجوداتي شبيه به ربات و آدم آهني كه قرار است بازيچه دست آموزگاران خود باشند، برخورد شود بيم آن مي رود كه تمام عواطف و علايق و نگرش آنها نسبت به آموزش، مدرسه و يا هر نوع محيط آموزشي منفي شده و اين امر شرايط انحطاط و ركود فكري آنها و نهايتا جامعه را فراهم آورد و يادگيري به معناي واقعي صورت نگيرد. در همين راستا جالب است بدانيم طي پژوهشي كه در مورد وضعيت و نگرش جوانان ايران توسط سازمان ملي جوانان در سال ۱۳۸۰ صورت گرفته، نتايجي به دست آمده كه حاكي از نگرش منفي جوانان نسبت به محيط مدرسه در برنامه ها و عملكردهاي آن است. در اين نظر سنجي بيش از نيمي از دانش آموزان از عملكرد مدارس خود احساس نارضايتي كرده و حدود ۶۲ درصد از آنان محيط آموزشي خود را اضطراب زا توصيف كرده اند(۶) ذكر اين نكات حايز اهميت فراواني است، زيرا كليد سازندگي و ارتقاي هر جامعه اي در دست پرتوان جوانان آن جامعه است. اگر قرار باشد بهترين و پيشرفته ترين قشر جامعه يعني دانش آموزان جوان ما محيط آموزشي خود را دلچسب ندانند، موضوعات درسي را مفيد نشمارند و نوع روابط مدير و مربيان مدرسه را دلپذير ندانند، بايد منتظر بود تا بلايي سخت بر روح و جان تعليم و تربيت فرود آيد و روح كاوش گر و كمال طلب دانش آموزان تخريب شود و آيا در آن صورت باز هم بايد اميدوار باشيم كه جوانان فارغ التحصيل مدارس در ادامه تحصيلات خود در مراكز آموزش عالي افرادي محقق و متخصص باشند؟ جواناني كه بتوانند پاسخگوي نيازهاي روزافزون علمي، صنعتي، فرهنگي و اجتماعي كشور بوده و جامعه را بسازند؟ و در آن صورت آيا باز هم مي توان اميدوار بود كه جامعه اي پويا و فعال با جواناني كمال جو و استقلال طلب داشته باشيم؟!

پا نوشت ها: ۱- روان شناسي پرورشي، تأليف دكتر علي اكبر سيف، انتشارات آگاه، ص ۲۱۷. ۲- همان منبع، ص ۲۲۱. ۳- Reschooling society a conceptual model by:James-B.Macdonald ۴- روان شناسي يادگيري بر بنياد نظريه ها، تأليف دكتر محمدپارسا، ص ۳۲۲ و ۳۲۵. ۵- روان شناسي پرورشي، تأليف دكتر علي اكبر سيف، ص ۳۳۵. ۶- بررسي وضعيت و نگرش جوانان ايران (گزارش  نهايي نتايج پژوهش طرح مشاوره ملي با جوانان) سازمان ملي جوانان ايران وابسته به نهاد رياست جمهوري، سال ۱۳۸۰، ص ۷۲ و ۳۸۲.

حميرا آزادمنش ( سليمي )  

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و دوم آبان 1384ساعت 9:41  توسط حسن محمدی  |  نظر بدهید

نویسنده : | در : ساعت: 23:10 | دیدگاه: (0)
تعداد بازديد : 161
نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

بخش نظرات این مطلب




کد امنیتی رفرش